با دوستی در مکه قدم می زدیم او گریه می کرد فهمیدم خبری هست پرسیدم چه شده است گفت دیروز دعای ندبه می خواندیم دعای ندبه ما به اینجا رسید که ای امام زمان نمی دانم در کدام سرزمین اقامت داری ؟ آیا در سرزمین رضوی هستی یا در جایی دیگر ؟ وقتی به این فراض دعا رسیدیم نتوانستیم از آن بگذریم چنر بار آن را خواندیم . خواندیم و گریستیم . خواندیم و اشک ریختیم مداح هم نتوانست از این بگذرد شب شد خوابیدم در خواب حضرت ولی عصر را دیدم عرض کردم آقا چرا به ما بی لطفی ؟ چرا به ما نظر نمی کنی؟ فرمود از کجا معلوم که به شما بی لطفم عرض کردم شما با ما تماس نمی گیرید فرمود امروز در زیر چادر شما بودم وقتی دعای ندبه می خواندید و به این جمله رسیدید من آنجا بودم تازه فهمیدم چه خبر شده بود خیلی عجیب بود . آن حالتی که ما داشتیم ناشی از حضور خود آقا بوده است نظر لطف آقا بوده است.